خورشیدِ پشتِ پنجره‌ی پلک‌های من

ساخت وبلاگ

خورشیدِ پشتِ پنجره‌ی پلک‌های من
من خسته‌ام! طلوع کن امشب برای من
می‌ریزم آن‌چه هست برایم به پای تو
حالا بریز هستی خود را به پای من
وقتی تو دل‌خوشی، همه‌ی شهر دل‌خوشند
خوش باش هم به جای خودت هم به جای من
تو انعکاسِ من شده‌ای... کوه‌ها هنوز
تکرار می‌کنند تو را در صدای من

آهسته‌تر! که عشق تو جُرم است، هیچ‌کس
در شهر نیست باخبر از ماجرای من
شاید که ای غریبه تو همزاد با منی
من... تو... چه‌قدر مثل تو هستم! خدای من
!!

سرکار خانم نجمه زارع

از خواب میپرم...
ما را در سایت از خواب میپرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asemanbarayeto بازدید : 56 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:30